نویسنده: مسعود گرجی - جمعه 91/7/21
همیشه فریادی هست
که به امید شنیده شدن کشیده میشود
فریادی از پس سیم های خاردار |
از پشت چشم بند ها |
فریادی بزرگ برای قطعه ای کوچک نان |
برای قطره ای امنیت |
فریادی از پس شکسته شدن استخوان های تحمل |
در زیر بار ظلم و جور |
فریادی محصور در سینه های پر درد |
و امروز |
فریادی دیگر |
فریادی در میان دود و گلوله و خمپاره |
فریاد از دست دادن یک به یک عزیزان |
فریاد گم شدن در نامعلوم |
فرو رفتن در گرداب سیاست |
غرق شدن در منافع دیگران |
دست و پا زدن در سراب دوست و دشمن |
فریاد های گم شده |
در پس گزارش های خبری |
که هر روز برحسب عادت |
می بینیم |
اما هرگز نمی شنویم |